و با موسى، سى شب وعده گذاشتیم
و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم.
تا آنکه وقت معین ِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد.
و موسى (هنگام رفتن به کوه طور) به برادرش هارون گفت:
در میان قوم من جانشینم باش، و کار آنان را اصلاح کن، و راه فسادگران را پیروى مکن.
توی نمازی که توصیه شده دههی اول ِ ذیالحجه بین مغرب و عشا بخونیم٬ بعد از حمد و توحید٬ این آیه رو باید زمزمه کنیم. دلیل و حکمتش بماند. کار ِ من نیست. اما هروقت این آیه رو میخونم٬ هر وقت به رابطهی موسی و هارون نگاه میکنم٬ میفهمم بسیار همسفر باید. بسیار رفیق ِ راه باید. نمیشه یاد حرفهای نیایشگونه موسی با خدایش نیفتم که جایی از قرآن۱ میگفت: برادرم هارون را وزیر من گردان... پشت مرا به او محکم کن... میفهمم توی زندگی٬ آدم باید پشتت به افرادی محکم باشه. افرادی که ازشون مطمئنی و بهشون اعتماد داری. اونایی که تا بار ِ سنگینی رو روی دوشت میبینن٬ دور نمیایستند به نظاره. نزدیک نمیشن به تعارف. میان و تا بار رو به مقصد نرسوندی٬ کنارت میمونن. اگر پاهات شروع کرد به لرزیدن٬ اگر دستهات سست شد به انجام امور٬ صلابت و کوهصفتی ِ همینهاست که آدم رو دلخوش میکنه به ادامه. اینجاست که سختی ِ راه٬ شیرین میشه و آسون. اینجاست که میگن: الرفیق٬ ثم الطریق.۲
وَ وَاعَدنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیلَة وَأَتمَمنَاهَا بِعَشر فَتَمَّ میقَاتُ ربِّهِ أَربَعِینَ لَیلَة وَقَالَ مُوسَى لأَخِیهِ هَارونَ اخلُفنِی فِی قَومِی و أَصلِح وَلاَ تتّبِع سَبِیلَ المُفسِدِینَ
سوره مبارکه اعراف٬ آیه ۱۴۲
.......................................................
۱: سوره مبارکه طه٬ آیات ۳۰ و ۳۱
۲: طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
پینوشت: و اِنّی اَعتَقِدُ که این راه را همسفر باید.