تسنیم

آنگاه که حضرت حق در کتابش فرمود: و مزاجه من تسنیم...(و می چشند شراب طهور تسنیم را...)

۸ مطلب با موضوع «در پرتو نور» ثبت شده است

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش

 

 

صدای همیشه آرامتان٬۱ جمله‌ای بر دلم نشاند:

تا وقتی زنده‌ای٬ راه بسته نیست! تا همت کنی٬ می‌توانی برگردی! فقط همت کن. همتی بلند...

داشتید از توبه و مسیر الی‌الحق و جدا شدن برخی از مسیر می‌گفتید. گفتید عده‌ای از راه منحرف می‌شوند و بسمت گناه می‌روند. گفتید در قرآن هم فرموده شده که آزمایش می‌شوید و اگر سربلند بیرون نیایید٬ باید جبران کنید و برگردید۲. مکثی کردید و نگاهی به جمع انداختید و آرام آرام گفتید: گناه نحس است. جنگ با خداست. درد است. دردی که درمانش استغفار است... دردهایمان را درمان کنیم این شب‌ها...

 

...دارم فکر می‌کنم به راهی که تا وقتی زنده‌ام٬ بسته نیست.

...دارم فکر می‌کنم به "و انّ الرّاحِلُ قَرِیبُ المَسافَه"۳. اینکه مسافر ِ راه تو٬ راهش کوتاه است!

 

 

.......................................

۱- حاج آقا جاودان

۲- سوره مبارکه توبه آیه ۱۲۶

۳- دعای ابوحمزه ثمالی

 

 

۳ نظر
آسمان دریا

مِن اَینَ لِی الخَیرُ یا رَبِّ ؟

 

 

از کجا می‌توانم خیری بدست آورم؟!

 

 

 

....................................

...وَلا یوُجَدُ اِلاّ مِن عِندِکَ!

 

۰ نظر
آسمان دریا

یا ربِّ... یا ربِّ... یا ربِّ...

 

 

 

بگوید تا آنکه نفس قطع شود...

 

 

 

 

۱ نظر
آسمان دریا

در پرتو نور ... ام ابیها

 

 

إنّا أَعطَیناکَ الکَوثَرَ (۱)

فَصَلّ لِرَبکَ وَ انحَر (۲)

إنّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبتَرُ (۳)

(سوره مبارکه کوثر)


............................................................

 

 

بعد از اینکه فرزندان پیام‌برش (قاسم و عبدالله) در کودکی از دنیا رفتند٬ کفار به طعنه می‌گفتند نسل محمد(ص) قطع شده و او ابتر و بی‌دنباله است. به غیرتش برخورد. خدا را عرض می‌کنم. سوره‌ای نازل کرد در پاسخ کفار. کوثر به معنی ِ خیر کثیر است. مفسران و روایات می‌گویند مراد از کوثر٬ ذریه فاطمه زهرا(س )هستند. چون در این خانواده خیر و برکت کثیر قرار داد و هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ باطن و حقیقت٬ واسطه فیض الهی در عالم وجود اند.

 

پیامبرش را که برد٬ این کوثر تنها شدند.

پیامبرش را که برد٬ اندوه و بلا بود که بر سر این خاندان٬ این خیر ِ کثیر فرو می‌آمد.

 

...پیامبرش را که برد٬ طاقت نیاورد. فاطمه‌اش را هم برد.

 

 

۰ نظر
آسمان دریا

وقتی یکی همیشه هست

 

 

...می‌رسد به آنجا که از خداوند می‌خواهد سینه‌اش را وسیع کند و کارش را آسان کند و گره از زبانش باز کند تا حرف و هدایتش را بفهمند. خداوند هم می‌گوید باشد! خواسته ات را اجابت کردم. بعد یادآوری می‌کند که بار دیگر بر تو منت نهادیم. و بعد ماجرای تولد موسی‌یش را یادآور می‌شود و اینکه به مادرش وحی کردیم و رود نیل و بزرگ شدن موسی و رسالتش. و به زیبایی به پیام‌برش می‌گوید تو را برای خودم پروراندم! برای خود ِ خودم! (وَاصطَنَعتُکَ لِنَفسِی) بعد می‌گوید با برادرت هارون٬ به سمت فرعون برو که راه طغیان پیش گرفته. موسی و هارون می‌گویند خدا! ما می‌ترسیم که به ما آسیبی بزند یا سرکشی کند(قَالَا ربّنا إِنّنَا نَخَافُ أَن یَفرُطَ عَلَینَا أَو أَن یَطغَى). خدا هم یک جوری این دو را آرام می‌کند که آب در دلشان تکان نخورد! می‌گوید: نترسید! من همراه شما ام! می‌شنوم! می‌بینم! (قَالَ لَا تَخَافَا إِنّنِی مَعَکُمَا أَسمَعُ وأَرَى)


... می‌رسد به آنجا که موسی و فرعون مناظره‌ی مفصلی با هم می‌کنند و ماحصل این مناظره٬ می‌شود قرار گرفتن موسی در مقابل ساحران! روز موعود می‌رسد و ساحران٬ بعد از اندکی تعلل در مقابل حرف‌های حق گرایانه‌ی موسی٬ به دستور فرعون٬ عصاها و چوب‌ها و ریسمان‌های خودشان را زمین می‌اندازند و به صورتی این کار را انجام می‌دهند که گویی دارند با شتاب می‌خزند!

همه ی این آیات زیبا را گفتم برای اینجا:

موسی٬ در دلش خوف احساس کرد. بیم‌ناک شد(فَأَوجَسَ فِی نَفسهِ خِیفَة مّوسَى) تصور کردن ِ آن فضا و شرایط، کار ِ سختی نیست! لابد همه‌ی بزرگان و مردم جمع بوده اند و همه٬ ناظر داستان! چراکه فرعون به خیال خودش می‌خواسته جلوی همه٬ کار موسی را تمام کند. و یحتمل بعد از حرکت ساحران٬ همه لب به تحسین گشوده اند و فضا کاملا به ضرر موسی پیش می‌رفته است.

اما خدا گفت: مترس! که تو خود برتری! (قُلنَا لَا تَخَف إِنّکَ أَنتَ الأعلَى) توی اون شرایط سخت٬ پیام‌بر و حبیبش را چنان دلداری می‌دهد که موسی٬ استوار و با شکوه٬ جواب جادوگران را به گونه‌ای که خودتان می‌دانید٬ می‌دهد.

 

......................................................

وقتی با استیصال تمام از مسائل گوناگون٬ قرآن ِ خدا را باز می‌کنی و این آیات می آید٬ باید بفهمی که او٬ هست. همیشه هست!

وقتی از مسائل دانشگاه و حق و ناحق هایی که مثل همیشه آخر ِ هر ترم گریبانت را می‌گیرد٬ خسته ای و به قرآنش پناه می‌بری٬ باید بفهمی که او٬ هست. همیشه هست!

وقتی از مشغله های دنیوی و زنجیرهایش٬ ناخودآگاه خیابان پاسداران را پیاده طی می‌کنی تا خانه‌ی مادربزرگ و مدت زیادی طول می‌کشد تا برسی و همه نگرانت اند و تو لبخند به لب داری٬ شاید فهمیده ای که او٬ هست. همیشه هست!

بعد لابد پشت پا می‌زنی به هرچه پیش آمده و قرار است پیش آید و قاه قاه می‌خندی و در دلت می‌گویی: نترس! خدای موسی (ع) هست! خدای محمد(ص) هست! خدای تو هست! خودش ناظر است و شنوا...

 

 

۹ نظر
آسمان دریا

در پرتو نور ... برای محمد

 

 

لَقَد جاءکُم رَسُول مِن أنفُسکُم عَزیزٌ عَلَیه ما عَنِتم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَؤفٌ رَحیم

 

یقینا پیامبرى از جنس خودتان به سویتان آمد که به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتیاق شدیدى به [هدایت] شما دارد، و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است!

(سوره مبارکه توبه آیه ١٢٨)

 

..............................................

کم است چنین در تعریفی در قرآن! آنچنان رسولش را معرفی میکند به مسلمانان، که هربار این آیه را خواندیم، متوجه شویم که پدری١داریم که برایش سخت است ما به رنج و مشقت بیافتیم!که حرص داردبرای هدایت شدن ما! که نسبت به همه و همه ی مومنان رئوف و مهربان است! حبیبش را طوری معرفی میکند که قلبا و یقینا میفهمی که وجود او، برای ما منت است و این، موهبتی ست از جانب پروردگار او! آیه را بارها و بارها میخوانی و با خودت فکر میکنی چه سخت بوده فقدان این نعمت. چه سخت بوده برای دختر و داماد و نوه هایش. چه سخت بوده برای سلمان ها و ابوذرها...

چه سخت بوده برای آنان که وجود این نعمت را از نزدیک درک کرده بودند...

 

 

 ...........................................

و ما، خوشیم به همین حَریصٌ عَلَینا بودنت! به همین رَؤفٌ رَحیم بودنت...

١: انا و علی ابوا هذه الامة.

 


۰ نظر
آسمان دریا

در پرتو نور ... محَمّد رَسولُ اللّه

 

مُحَمَدٌ رَسُولُ اللَّهِ

وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الکُفَار رُحَماءُ بَینَهُم

 

 محمد (ص) رسول خدست

و آنانى که با او هستند، با کافران سر سخت و در بین خود مهربانند.

 (سوره مبارکه فتح آیه ٢٩)

 

..........................................

و آنان نمی فهمند که با توهین به عزیز ترین مخلوق، ذلیل ترین ِ خلایق میشوند!

و آنان نمی فهمند که با این کارشان، مسلمانان بیشتر و بهتر تبلیغ و دینداری شان را ادامه می دهند: +

و آنان نمی فهمند نور را...

 

محمد(ص) ، رسول خداست.

 

۲ نظر
آسمان دریا

در پرتو نور ... رسم گمنامی

 

وَ إذِ اعتَزلْتمُوهُم وَ ما یَعبُدُونَ إِلاّ اللَّهَ

فَأوُوا إلَى الکَهفِ یَنشُر لَکُم رَبّکُم مِن رَحمَتهِ

وَ یُهَیئ لَکُم مِن أَمرکُم مِرفَقا

 

 هنگامى که از این مردم و آنچه غیر خدا مى‏پرستند کناره‏گیرى کردید

به غار پناهنده شوید تا پروردگارتان رحمت خویش بر شما بگستراند

و براى شما در کارتان گشایشى فراهم نماید.

(سوره مبارکه کهف آیه ١۶)

 

 

  • دریچه ی اول: کارهای خدا اینگونه است! چند جوان ِ مومن را چنان در آغوش میگیرد که هرکه داستان اصحاب کهف را میخواند، با همه ی وجودش خدا خدا میکند که کاش جای آنان بود! آنها به غار دلشان پناه بردند. از دست زمانه به ستوه آمدند... دنیا برایشان تنگ بود... کندند... پریدند... رسیدند.
  • دریچه ی دوم: عده ای بودند، اتفاقا اکثرشان جوان هم بودند! از این دنیا بریدند و سالها جنگیدند. با خلوص تمام... با شجاعت و دلیری تمام... خدا هم در آغوششان کشید. خریدشان. به غار خدا پناه بردند و بعضی شان هم گمنام... که گمنامی، صفت جوانمردان است...
  • دریچه ی سوم: ولنجک، بلوار دانشجو، خیابان البرز: کهف الشهدا. هروقت دلتان گرفت و عزم ِجایی دنج و پر معنویت کردید، چند دوست ِ واقعی ، همیشه منتظر ما هستند. گمنام اند و جوانمرد. اما به قاعده ی تمام هستی، نام دارند. نامهایشان پیش خداست. همو که آنها را به این غار دعوت کرده است...


۶ نظر
آسمان دریا