یک.
فکر کنم این مردم٬ همانهایی باشند که وقتی روز ِ ۲۲ بهمن به خیابانها میآیند٬ وقتی روز قدس تظاهرات میکنند٬ بهشان میگوییم بابصیرت! انقلابی! حال چه شده که عدهای (که کم هم نیستند) از این مردم ناامید شدهاند و برای انتخابشان٬ شماتتشان میکنند؟! حال چه شده که پیامک میزنی: "خدایا از سر تقصیرات ما بگذر. اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِرُ ما بقَوم حَتّیَ یُغَیِّروا ما باَنفُسِهم" ؟ چون ملت کاندیدای تو را انتخاب نکردهاند٬ شدند بیبصیرت و ناشکر؟! نوبر است هفتقرآن بهمیان!
دو.
اینکه تهرانیها آنطور که باید شرکت نکردند٬ مرا یاد گفتهی پیر ِ مراد ِ جمع میاندازد. آری. همین طور است که این انقلاب برای پابرهنههاست. ارزش ِ عصای پیرمرد ِ ناتوان در آن روستای دور افتاده که پای صندوق رای حاضر میشود کجا و ارزش ِ ویراژ ِ پورشهی فلان آقازاده کجا! اگر هم کسی نخواهد رای دهد٬ حق با آن ساکنان روستاهای دورافتاده و محروم است که رای ندهند. نه تویی که در زمستان و تابستان در دمای ۲۵ درجه به سر میبری و هر وقت بخواهی٬ وام ِ میلیاردی فلان بانک برایت جور است! که این چقدر جور است... که این چقدر جور است...
سه.
بنده به شخص دیگری رای دادم. و مثل خیلیها٬ صبح روز شنبه٬ بسیار متعجب شدم از نتیجه انتخابات. اما احساس میکنم حالا دیگر وقت کش دادن ِ انتخابات و بایدها و نبایدها و اشتباهات نیست. حالا وقت ِ تعامل است. همهی نیروهای کشور. همهی ظرفیتها. با همت جهادی. حالا که الحمد لله رفتارها و سخنان رئیس جمهور منتخب٬ بسیار معقول و هماهنگ با حرکت کلی نظام است٬ چه جای ناراحتیست؟!
چهار.
خوب بود ما هم میریختیم در خیابانها؟!
............................................................
جملهی آخر کمی طنز داشت. جدی نگیرید لطفا!