ای کسانی که ایمان آوردهاید!
هرگز به خانههای غیر خودتان تا با صاحبش انس و اجازه ندارید٬ وارد نشوید.
و (چون رخصت یافته و داخل شدید) به اهل آن خانه نخست سلام کنید.
که این برای شما بسیار بهتر است،
باشد که متذکر شوید.
نمیشود این آیات را بخوانی و یادش نیفتی... لعنة الله علی الظالمین... سلام و عرض ادبش پیشکش. آنچنان وارد خانهی دختر پیامبر شدند که هنوز هم تا روضهخوانها اشارتی به آن واقعه میکنند٬ دلهای شنوندگان مضطر میشود و چشمها گریان. خدایش رحمت کند حاج آقا مجتبی را. یکی از شبهای قدر را روضهی حضرت زهرا(س) میخواند. هنوز یادم هست چطور مضطر میشد. چطور مستاصل میشد. شب ِ آخرش را که دیگر همه یادشان هست...
میبینید؟ آمدم روضه بخوانم٬ نشد. نتوانستم. انگار بیان ِ این حکایت کار ما نیست. انگار باید امام زمان بیاید و برایمان شرح دهد. او بیاید و بنشینیم در حرم شما٬ در صحن و سرای شما٬ کنار بارگاه ملکوتی شما و برایمان روضه بخواند. و ما در دلمان خدا خدا کنیم که شاید روضهخوانها اشتباه میگفتند. بگوید چه بر سر آن مادری آمد که اول همسایگان را دعا میکرد٬ بعد اهل ِ خودش را. بگوید چه بود حکایت ِ آن کوچه. بگوید چرا هنگام ِ غسل٬ از دل شوهرش آه بیرون میآمد و از چشمانش اشک. او بیاید و از مادرش بگوید و اشک بریزد. ما بنشینیم و از مادرمان بشنویم و اشک بریزیم. تا قیام قیامت اشک بریزیم...
یَا أیّهَا الّذینَ آمَنُوا لَا تَدخُلُوا بُیُوتا غَیرَ بُیُوتکُم حَتَّى تَستَأنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهلهَا ذَلِکُم خَیرٌ لَکُم لَعَلّکُم تَذَکّرُونَ
سوره مبارکه نور آیه ۲۷