از صبر و نماز یارى جویید

(و با شکیبایى و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید)

و این کار٬ دشوار و سنگین است٬

جز براى خاشعان.

 

خاشعان را خود قرآنش بهتر توصیف می‌کند: کسانى که مى دانند پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد، و به سوى او باز مى گردند. و این "می‌دانند"٬ جز یقین چیزی نیست. می‌دانند به معنای علم ظاهری هم نیست. با تمام وجودشان می‌دانند. در اعمال روزانه‌شان مشهود است اصلا. تجارت که می‌کنند٬ حرف که می‌زنند٬ هر لبخندی که بر لبانشان جاری می‌شود٬ هر اخمی که بر چهره‌شان مشهود می‌شود... همه و همه را محضر ِ همان حی قیوم می‌دانند. این‌ها همان خاشعان اند. خاشع که شدی٬ اول راهت است. تازه باید از صبر و نماز هم یاری بگیری. چه صبری... چه نمازی... همه‌اش تعریف می‌خواهد. همه‌اش به معنای واقعی‌اش مطلوب است. نماز ِ به قبله‌ی ظاهر٬ با تلفظ ظاهر٬ با حرکات ظاهر کجا و نماز ِ قلب و محبت و توجه کجا!

خشوع کجاست که طالبش شوم و با داشتنش٬ صبر کجاست و نماز کجاست تا برسم به آن‌جایی که بایدم حضور؟

 

وَ استَعینُوا بالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلّا عَلَى الخاشِعینَ

سوره مبارکه بقره آیه ۴۵