در فقه میگویند
هروقت دیوارههای شهر از دید تو پنهان شد، باید نماز را شکسته بخوانی.
هروقت صدای موذن را نشنیدی٬ آن وقت مسافری!
مسافر!
مسافر٬ بار و بُنه دارد.
مسافر٬ به شهر خودش پشت کرده است.
تویی که در شهر خودت متوقف شدهای٬ اسمت مسافر نیست.
شاید بشود گفت
هروقت پشت کردی به هرچه تو را مشغول کرده و از حقیقت بازداشتهاست٬
هروقت دیوارههای شهر ِ تعلقاتت را ندیدی٬
هروقت دلبریدی٬
آنوقت مسافری.
مسافری که مقصدش هم زیاد دور نیست...!
.................................
ما هنوز راه نیفتادهایم