از تمیز شدن قلب گفتید۱. از سینه‌ی بی‌کینه گفتید که محل الهام ذکر است. بعدش حدیث معراج به خاطرتان آمد و نگاهی به بخشی از آن کردید. صفات کسی را می‌گفتید که به گفته‌ی خدا٬ به عیش گوارا رسیده است. قبلش گفتید که معراج جایی است که آدمی هیچش نمی‌فهمد. قبل‌ترش هم از اهمیت حدیث معراج گفتید. رسیدید به صفات٬ که یکی از آنها این بود: ...آن کسی به عیش گوارا رسیده است که نعمت ما را فراموش نمی‌کند و حق ما را می‌شناسد. مثل همیشه٬ نگاهتان را از کتاب برداشتید و با کمی مکث٬ چشم‌هایتان را بالاتر از عینک قرار دادید و به چهره‌های ما خیره شدید و آرام گفتید: ماها غرق نعمتیم! غرق نعمت. سرتان را تکان دادید و ذهنمان را به اطرافمان معطوف کردید. هرکداممان٬ دریای نعمتی که در آن غرق هستیم را متذکر می‌شدیم...

 

می‌دانی حضرت حق! دارم فکر می‌کنم مگر قوم عاد بجز کفر نعمتت، چه کرده بودند که چنان به طوفانی نابودشان کردی. دارم فکر می‌کنم مگر قوم سبا٬ بجز کفر نعمتت و به جز فراموشی از یاد تو٬ چه کرده بودند که به سِیلی تمام نعمت‌هایت را ازشان گرفتی. نکند تو هم مثل آن پدر مادرهایی هستی که به بچه‌های اولشان سخت می‌گیرند و کاری به بچه‌های آخرشان ندارند...

نیک می‌دانم که چنین نیستی. ما را عفو کن که چشمانمان در استمرار ِ روزمرگی‌٬ به روی نعمت‌هایت تنگ شده‌است و فراموش می‌کنیم نعمت‌هایت را نفس به نفس شکر گوییم...

 

 

.......................................

۱: حاج آقا جاودان